درس2. تفسیر ترتیبی 1. جزء 30. سوره اعلی.
سوره اعلی
ترجمه فولادوند
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى (1) نام پروردگار والاىِ خود را به پاکى بستاى.
الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى (2) همان که آفرید و هماهنگى بخشید.
وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى (3) و آنکه اندازهگیرى کرد و راه نمود.
وَ الَّذِی أَخْرَجَ الْمَرْعى (4) و آنکه چمنزار را برآورد؛
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى (5) و پس [از چندى] آن را خاشاکى تیرهگون گردانید.
سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى (6) ما بزودى [آیات خود را به وسیله سروش غیبى] بر تو خواهیم خواند، تا فراموش نکنى؛
إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما یَخْفى (7) جز آنچه خدا خواهد، که او آشکار و آنچه را که نهان است مىداند.
وَ نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرى (8) و براى تو آسانترین [راه] را فراهم مىگردانیم.
فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرى (9) پس پند ده، اگر پند سود بخشد.
سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشى (10) آن کس که ترسد، بهزودى عبرت گیرد.
وَ یَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى (11) و نگونبخت، خود را از آن دور مىدارد؛
الَّذِی یَصْلَى النَّارَ الْکُبْرى (12) همان کس که در آتشى بزرگ درآید؛
ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیى (13) آن گاه نه در آن مىمیرد و نه زندگانى مىیابد.
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى (14) رستگار آن کس که خود را پاک گردانید؛
وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15) و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا (16) لیکن [شما] زندگى دنیا را بر مىگزینید؛
وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى (17)با آنکه [جهان] آخرت نیکوتر و پایدارتر است.
إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى (18) قطعاً در صحیفههاى گذشته این [معنى] هست،
صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى (19) صحیفههاى ابراهیم و موسى.
سوره اعلی
فضیلت سوره
Øمحل نزول و تعداد آیات:
مکّى: ابن عبّاس و مدنى: ضحاک، و 19 آیه بدون اختلاف.
Øفضیلت آن:
.1ابى بن کعب: پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:هر کس آن را قرائت کند خداوند به او به تعداد هر حرفى که خدا بر ابراهیم و موسى و محمد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نازل فرموده ده حسنه عطا فرماید.
.2و از علىبنابىطالبعلیه السلام روایت شده که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آلهاین سوره را دوست میداشت و فرمود: اوّل کسى که «سبحان ربى الاعلى» گفت، میکائیل بود.
.3و از ابن عبّاس روایت شده که گفت: چون پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آلهقرائت مىکرد «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» را میفرمود: «سبحان ربّى الاعلى»،
همین طور از حضرت على علیه السلام و ابن عمر و ابن زبیر روایت شده که ایشان هم چنین میکردند،
و جویبر از ضحاک روایت کرده که او چنین میگفت و مىگفت هر کس سوره اعلى را بخواند، پس اینکار را بکند، یعنى بگوید سبحان ربّى الاعلى.
4. ابى بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده: هر که در نماز واجب و یا نافلهاش «سبح اسم ربک» را قرائت کند به او گفته مى شود: در روز قیامت از هر در بهشت که خواستى داخل شوى داخل شو.
5. و عیّاشى باسنادش از ابى حمیصه از على علیه السلام روایت کرده که گفت: من بیست شب پشت سر على علیه السلام نماز خواندم، پس قرائت نکرد مگر «سبح اسم ربک»را، و فرمود: اگر میدانستند چه فضیلتى است در این سوره هر آینه آن را هر مردى در هر روز بیست مرتبه قرائت میکرد، و البته هر کس آن را قرائت کند، مثل آن است که خوانده است صحف موسى و ابراهیم علیه السلام را که وفا به عهد خود نمود (در ذبح فرزندش).
6. و از عقبه بن عامر جهنى روایت شده که گفت چون آیه «فسبح باسم ربک العظیم» نازل شد پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: آن را در رکوعتان قرار دهید و چون «سبح اسم ربک الاعلى» نازل شد فرمود: آن را در سجودتان قرار دهید.
Øوجه ارتباط این سوره با سوره گذشته: چون خداوند متعال سوره قبل را به ذکر وعید و تهدید کفّار پایان داد، این سوره را به ذکر صفات عالى و قدرتش بر آنچه میخواهد شروع نموده است.
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى (1)
نام پروردگار والاىِ خود را به پاکى بستاى.
1.بگو «سبحان ربّى الاعلى» (ابن عبّاس و قتاده).
2. قیل: تنزیه و پاک کن پروردگارت را از هر چیزى که شایستهی او نیست از صفات ناپسند و کارهای ناشایست، زیرا تسبیح آن پاک کردن خداست از آنچه شایسته او نیست؛ مثلاینکه بگویى: «لا اله الّا هو»، پس نفى کنى چیزى را که در صفت او جایز نیست، از شریک گرفتن در عبادت او با اقرار به اینکه او در الوهیتش بى همتاست.
و از «اسم» اراده مسمّى (حقیقت احدی) را نموده،
3. قیل: «اسم» را آورد، و مقصود تعظیم و بزرگداشت مسمّى است، چنانچه لبید گوید:
الى الحول ثم اسم السلام علیکما: تا یک سال سپس ... سلام و درود بر شما باد.
•نیکوست قارى هر گاه این آیه را قرائت کرد بگوید: «سبحان ربّى الاعلى» گر چه در نماز باشد،
•امام باقر علیه السلام فرمود: «هر گاه خواندى «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»، بگو «سبحان ربّى الاعلى» گر چه در خاطر و باطنت هم باشد».
«الاعلى»:
.1قادر و توانایى که هیچ قادرى تواناتر از او نیست و بر هر کسی قهر و غلبه دارد.
.2صفت «اسم» است «اسْمَرَبِّکَ الْأَعْلَى»؛ «سبّح اللَّه بذکر اسمه الاعلى»: تسبیح کن خدا را با یاد نامبلندمرتبهاش و نامهاى نیکوى خدا تمامش بلندمرتبه است.
.3به نام اعلاى پروردگارت نماز بخوان. (ابن عبّاس)
الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى (2)
همان که آفرید و هماهنگى بخشید.
.1(الَّذِی خَلَقَ) آن خدایى که خلق را آفرید (فَسَوَّى) و در میان آنها در استواری و اتقان هماهنگی قرار داد.
.2هر دارای روحى را خلق کرد، پس دو دست و دو چشم و دو پاى آن را متوازن قرار داد. (کلبى)
.3انسان را خلق کرد و قامت او را راست نمود، یعنى او را مانند چهار پایان سر پائین قرار نداد. (زجاج)
.4قیل: موجودات را به موجب اراده و حکمتش ایجاد کرد، پس استوار نمود آفرینش آن را تا بر وحدانیّت او شهادت دهند.
وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى (3)
و آنکه اندازهگیرى کرد و راه نمود.
.1خلق را بر صورتها و هیئتهایشان تقدیر کرد و اسباب زندگی آنها از روزیها و قوّتها را جارى ساخت، آنگاه آنها را به معرفت توحیدش به اظهار دلیلها و شاهدها به دینش هدایت کرد .
.2قیل: روزى آنها را مقدر کرد و ایشان را به طلب آن هدایت کرد.
.3قیل: آنها را بر مقتضای حکمتش تقدیر کرد، پس ارشاد و هدایت نمود.
•یعنی هر حیوان را به منفعت و ضررش هدایت کرد.
•حتّى اینکه خداى سبحان نوزاد را به پستان مادرش هدایت فرمود و جوجه را به طلب روزى از پدر و مادرش هدایت فرمود و چهار پایان و پرندگان را هدایت فرمود که هر کدام به مادر پناه برده و از او طلب روزى کنند (یعنى از پستان او یا منقار او روزى بجویند) منزّه و بزرگ است خداى جهان.
4. نر و ماده را تقدیر کرد و نر را هدایت نمود که چگونه از ماده خود کامجویى و تولید مثل کند. (مقاتل و کلبى)
5. آنها را به راه خوب و بد هدایت نمود. (مجاهد)
6. تقدیر نمود فرزند نه ماه یا کمتر یا زیادتر در شکم مادر مانده، و هدایت فرمود که چون کامل شده خارج شود. (سدى)
7. منافع اشیاء را تقدیر کرد و انسان را براى استخراج از آن هدایت نمود، پس بعضى را غذا و بعضى را دواء و برخى را سمّ قرار داد.
به نیازمندیهای استخراج از کوهها و معدنها هدایت فرمود که چگونه استخراج کند و چگونه عمل نماید.
وَ الَّذِی أَخْرَجَ الْمَرْعى (4) و آنکه چمنزار را برآورد.
Ø آن خدایى که رویانید چراگاهها را یعنى گیاه رویانیده از زمین براى منافع و روزی ایشان.
فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى (5) و پس [از چندى] آن را خاشاکى تیرهگون گردانید.
Ø(فَجَعَلَهُ) پس آن را بعد از سبز بودن قرار داد.
Ø(غُثاءً) خشک و خاشاک مانند خاشاکى که بالاى آب سیل مىبینى.
(أَحْوى)
.1یعنى سیاه بعد از آنکه سبز بود، و بدین جهت که گیاه وقتى خشک شد سیاه میشود.
.2بعضى: یعنى بیرون مىآورد علف و آنچه را که چهار پایان چرا میکنند سبزه سیر که متمایل به سیاهى است از زیاد سبز بودن، پس آن را خشک میگرداند بعد از آنکه تر و تازه بود و آن خوراک چهار پایان است در دو حالت (حالت ترى و حالت خشکى) پس پاک و منزّه است خدایى که چنین تدبیر و تقدیر فرمود.
.3بعضى: خداى تعالى این مثل را براى نابودى دنیا زده که بعد از خرّمى پژمرده میشود.
سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى (6)
ما بزودى [آیات خود را به وسیله سروش غیبى] بر تو خواهیم خواند، تا فراموش نکنى؛
(سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسى)
.1به زودى بر تو قرائت قرآن را شروعمیکنیم پس آن را فراموش نکن.
.2به زودى جبرئیل قرآن را بر تو به امر ما میخواند پس آن را حفظ نموده و فراموش نکن (بعضى).
.3هر گاه جبرئیل بر پیغمبر (ص) به وحى نازل میشد پیغمبر از ترس اینکه مبادا فراموش کند آیه را میخواند و هنوز جبرئیل از آخر ابلاغ وحى فارغ نشده که پیغمبر (ص) از اوّل شروع میکرد، پس چون این آیه نازل شد، دیگر چیزى را فراموش نکرد (ابن عبّاس).
إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما یَخْفى (7)
جز آنچه خدا خواهد، که او آشکار و آنچه را که نهان است مىداند.
Ø(إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ)
.1مگر آنچه را که خدا خواهد که از یاد تو ببرد به نسخ آن از برداشتن حکم آن و تلاوت آن، بنابراین آیه انشاء «یا انساء: از یاد بردن» نوعى از نسخ است. (حسن و قتاده)
.2قیل: یعنى مگر آنچه خدا خواسته است که انزال آن را بر تو تأخیر اندازد پس آن را قرائت نکنی.
.3قیل: «إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ» مانند استثناء در قسمها است گر چه از او نسیان را نخواسته باشد.
.4خدا نخواسته که آن حضرت علیه السلام چیزى را فراموش کند.
.Iمثل: «خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ» حال آنکه نمیخواهد.
.IIمثل:« لأعطیتک کل ما سئلت الّا ما شئت و الّا ان اشاء ان امنعک»، هر آینه آنچه تو خواستى بتو خواهم داد، مگر آنچه که بخواهم ندهم. قصدش اینست که او را منع نکند و محروم ننماید.
.IIIمثل: استثناء درقسمها، در این آیه بیانى براى فضیلت پیغمبر (ص) و خبر دادن آن است که که پیامبر با امّى بودنش قرآن را حفظ میکرد و جبرئیل علیه السلام سورههاى بزرگ قرآن را یکبار بر پیامبر میخواند و ایشان یکباره آن را حفظ کرده و فراموش نمىکرد، و این دلیل بر اعجاز نبوّت آن حضرت است (فراء).
•إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما یَخْفى: خداوند سبحان میداند آشکارا و نهان را.
•الجهر: بلند کردن و بالا بردن صدا است. نقیض جهر: همس و آهستهگویى است.
•معنی: خداوند سبحان حفظ میکند آنچه را آشکار بگویی و آنچه را آهسته بگویی از مواردی که میخواهی به خاطر بسپاری.
وَ نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرى (8)
و براى تو آسانترین [راه] را فراهم مىگردانیم.
(وَ نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرى)
Øالیسرى:«فُعلَى» از مادّه یسر؛ سهولت و آسانى کار خیر
.1ما تو را براى شریعت آسان موفّق میکنیم، و آن شریعت راستگرای است و وحى را بر تو آسان میکنیمتا حافظ آن شده و آن را فراموش نکنى و به آن عمل نموده و با آن مخالفت نکنی.
.2بر تو از الطاف و تأیید آسان کنیم چیزى که تو را بر امرت ثابت (اثبات) کند و بر تو مشکلات تبلیغ رسالت را و صبر بر آن را آسان سازد، (ابى مسلم)
•و این بهترین چیزیست که گفته شده است درباره این آیه زیرا که متصل به گفتار خدا «سنقرؤک فلا تنسى» است، پس مثل آن است که خداوند سبحان او را به تبلیغ امر کرده و به او وعده نصرت داده و وى را به صبر امرفرموده است.
3. «یسرى» عبارت از بهشت است و آن بزرگترین توانگرى و سهولت است، یعنى ما آسان کنیم بر تو دخول بهشت را. (جُبّائى)
موضوع :